جدول جو
جدول جو

معنی سهل گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

سهل گرفتن
(خَ بَ شُ دَ)
آسان گرفتن. مساهله. مسامحه:
چو کم خوردن طبیعت شد کسی را
چو سختی پیشش آید سهل گیرد.
سعدی
لغت نامه دهخدا
سهل گرفتن
سهل انگاشتن، کم اهمیت فرض کردن، ساده گرفتن، آسان انگاشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پهلو گرفتن
تصویر پهلو گرفتن
کنار گرفتن
در ساحل ایستادن و لنگر انداختن کشتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فال گرفتن
تصویر فال گرفتن
طالع دیدن، از نیک و بد بخت و طالع خود یا دیگری آگاه شدن و از آیندۀ وضع و حال اطلاع یافتن، فال دیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چله گرفتن
تصویر چله گرفتن
در تصوف مدت چهل روز در گوشه ای به سر بردن و به ذکر و عبادت مشغول شدن، خواندن ذکر و دعاهایی به مدت چهل روز برای گرفتن حاجت
مراسم روز چهلم فوت کسی را در سر خاک او برگزار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قول گرفتن
تصویر قول گرفتن
پیمان گرفتن، عهد گرفتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سخت گرفتن
تصویر سخت گرفتن
کار را بر کسی دشوار ساختن و او را در فشار قرار دادن
فرهنگ فارسی عمید
(چَ کَ دَ)
تجدید یاد کسی را کردن. یاد بود برای مرده گرفتن. اطعام کردن یکسال پس از مرگ کسی
لغت نامه دهخدا
از کار انداختن اثر چیزی را محو کردن از کار انداختن: عدل تو ظلم و فتنه را نعل گرفت لا جرم هر دو چو نعل مانده اند از تو بچار میخ در. (مجیربیلقانی. امثال و حکم ص 1817)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهلت گرفتن
تصویر مهلت گرفتن
مولیدن
فرهنگ لغت هوشیار
گرز گرفتن (زورخانه) ورزش باستانی کردن بوسیله میل گردانیدن میلهای چوبین نسبه سنگین بدورشانه گبورگه گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
سرخ شدن قرمز گردیدن: ز چشم من زمین زان لعل گیرد که هر دم آسمانم نعل گیرد. (اسرارنامه. چا. گوهرین. 68)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گول گرفتن
تصویر گول گرفتن
احمق دانستن ابله پنداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
غضبناک شدن خشم گرفتن برانگیخته شدن به هیجان آمدن یا به قهر گرفتن، بزبردستی غالب آمدن چیره شدن، بظلم و جور گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
پیمان گرفتن پشت گرفتن عهده گرفتن از کسی پیمان گرفتن: من از او قول گرفتم که فردا به منزل ما بیاید
فرهنگ لغت هوشیار
پیشگویی کردن کندایی پیش بینی کردن حوادث در وقایع گذشته و آینده کسی فال زدن تفال کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صله گرفتن
تصویر صله گرفتن
صله یافتن: پاداش یافتن جایزه گرفتن انعام گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمت گرفتن
تصویر سمت گرفتن
سویی را پاس داشتن کرانجیگری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمج گرفتن
تصویر سمج گرفتن
مشغول شدن افراد سپاهی به کندن سوراخهایی در زیر قلعه دشمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمچ گرفتن
تصویر سمچ گرفتن
مشغول شدن افراد سپاهی به کندن سوراخهایی در زیر قلعه دشمن
فرهنگ لغت هوشیار
پهلو گرفتن کشتی. بساحل پیوستن آن بکرانه آمدن آن: کشتی خاص خلیفه پو گرفت در کران اندر زمان پهلو گرفت. (دهخدا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چله گرفتن
تصویر چله گرفتن
چله داشتن، نذر و نیاز کردن، در چهلم مرگ عزیزی عزاداری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساز گرفتن
تصویر ساز گرفتن
هماهنگ شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بها گرفتن
تصویر بها گرفتن
ارزش پیدا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سال گرفتن
تصویر سال گرفتن
یادبود برای مرده گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قول گرفتن
تصویر قول گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
پیمان گرفتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میل گرفتن
تصویر میل گرفتن
((گِ رِ تَ))
ورزش باستانی کردن به وسیله میل، گرداندن میل های چوبی سنگین به دور شانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سال گرفتن
تصویر سال گرفتن
((گِ رِ تَ))
مراسم سالگرد شخص مرده را برگزار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سمچ گرفتن
تصویر سمچ گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
سمج گرفتن، مشغول شدن افراد سپاهی به کندن سوراخ هایی در زیر قلعه دشمن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پهلوگرفتن
تصویر پهلوگرفتن
((~. گِ رِ تَ))
کناره گرفتن، در ساحل ایستادن کشتی
فرهنگ فارسی معین
مراسم گرفتن، برگزار کردن، (سال روز درگذشت)
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از پهلو گرفتن
تصویر پهلو گرفتن
Dock
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
Cash
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پهلو گرفتن
تصویر پهلو گرفتن
пришвартовываться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پول گرفتن
تصویر پول گرفتن
получить наличные
دیکشنری فارسی به روسی